کتاب کاش یک زن معمولی بودم نوشته هنوف الجاسر با ترجمه ای مالک عبدی در قطع رقعی در 81 صفحه توسط نشر زرین اندیشمند روانه بازار دیجیتال شد .
مالک عبدی متولد ۱۳۶۱، دکترای زبان وادبیات عربی از دانشگاه علامه طباطبایی با گرایش معناشناسی ومسائل کاربردیِ زبان، وتحقیقات بنیادین زبانی در متون ادبی. دانشیار دانشگده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه ایلام.
مترجم رسمی قوه قضائیه، وهدایت ومشاوره بیش از ۵۰ پایاننامه کارشناسی ارشد زبان وادبیات عرب، زبان وادبیات فارسی وعلوم قرآن وحدیث. وداوری دهها کتاب ومقاله علمی پژوهشی در مجلات معتبر علمی کشور.
انتشار دو مجموعه شعری (قصیدة النثر=شعر سپید) به زبان عربی، که مجموعه دوم در انتشارات معتبر وبینالمللی "دار إحياء التراث العربي" در بیروت لبنان انتشار یافته است.
هم اکنون نیز به تدریس، تحقیق، پژوهش ومطالعه راهبردی در حوزههای ادبیات تطبیقیِ عرب وجهان، وتفحّص در نشانهشناسی متون ادبی جدید وقدیم اشتغال دارم.
این اثر به کِلْک هوشمندانة "هنوف الجاسر" نویسندة جسور وپرمخاطب عربستانی پدید آمده وحال وهوای یک دختر عربستانی مدرن وتجدُّدخواه وآرمانگرا را در بطن جامعة سنتی وتحجّرزدة عربستان به تصویر میکشد. دختری سركش که دامنة آرزوهايش را تا کرانههای دوردست عالم گسترانده، ولی بخاطر سنتهای جاهلی ومغشوشِ حاکم بر جامعة عربستان مجبور است در چاردیواری تنگ آشپزخانه به دنبال آرزوهای زندهبهگور شدهاش گشته وخود را اسیر پخت وپز وخانهداری و بساب وبروب ودرماندگیهاي اجتماعي وتمايلات نفرتانگیزی ببيند که خشت خیال دخترانة او را از هم ميگُسَلد. دختري که بر خلاف عرف رایج حاکم بر جامعة سنتی عربستان به صورت مخفیانه ونیمهآشکار حضوری فعال در فضای مجازی داشته وبخاطر همین طبع صیقلخورده و گیرا وکِشَندهاش مخاطبان زیادی را در فضای مجازی برای خودش دست وپا میکند. از جمله آنکه در گیرودار همین تِرَندشدن داستانها وقصههاي متهوّرانهاش در چنان گسترهای، تجارب عاشقانة سنگین والبته نافرجامي براي او حادث میشود که هر کدام از آنها ضربات مُهلکتری بر پیکرة نیمهجان ورنجور او وارد كرده وآرزوهايش را در چنین فضای منحوسی بیشتر به بند واپسگرایی میکشاند. وليکن فرجام چنین دختر جسور وجاهطلبی درنهایت پذیرش شكست وانزواطلبی وتندادن به ازدواج با مردي بزرگسال وزنمُرده وبشدت ارتجاعی است که باید بنابر اقتضاءات عُرف وسنت وَهمانگیز خانوادهاش به تمام علایق وسلایقش پشت پا زده ودر بندِ زندگی با چنین مرد نامتوازن ومرتجعی کشیده شود، تا مانند همة دخترهای دیگر -وحالا در سن 30 سالگی- بعد از آن همه بلند پروازی وسودای سنّتشکنی، زندگی کاملا نکبتبار وفرسایشی را تجربه کرده وشاهد مرگ تدریجی رویاهايش باشد.