رمان مستاجر اثر رولان توپور، نویسنده، کاریکاتوریست، نقاش، فیلمساز و بازیگر فرانسوی برای اولین بار در سال 1964 به چاپ رسید.
رمان مستاجر اثر رولان توپور، یک رمان طنز، سورئال و سیاسی است. این کتاب در مورد مرد جوانی به نام ترلکوفسکی است که به دنبال مکانی جدید برای سکونت می باشد. او با پیدا کردن مکان جدید به سراغ موسیو زی می رود. موسیو زی شرایط سخت و دشوار خود را برای اجاره دادن آپارتمانش بیان می کند. او معتقد است که سن و سالی از آن ها گذشته است و دیگر حوصله سر و صدا را ندارند. از این رو به ترلکوفسکی هشدار می دهد خانه را به مکانی برای خوشگذرانی تبدیل نکند. اما شرایط موسیو زی به همین جا ختم نمی شود. مستاجرین حق ندارند هیچ نوع حیوان خانگی داشته باشند و هیچگونه آلات موسیقی نیز نباید در مجموعه نواخته شود.
مستاجر قبلی به طرز مشکوکی اقدام به خودکشی کرده و خود را از پنجره خانه به بیرون پرت کرده است، اما هنوز زنده است و در بیمارستان به سر می برد. اگر او بمیرد خانه به ترلکوفسکی می رسد. ترلکوفسکی برای ارزیابی وضعیت سلامتی مستاجر قبلی به عیادت او می رود و با منظره ای دلخراش رو به رو می شود. مردی که از سر تا پا باندپیچی شده و اوضاع خوبی ندارد.
پس از مرگ مستاجر قبلی خانه به ترلکوفسکی می رسد. او در ابتدای سکونت خود تعدادی از دوستانش را به آپارتمان دعوت می کند و با برخورد بسیار شدید و خشمگینانه همسایگان رو به رو می شود و رفتار عجیب و غریب همسایگان می شود. مسخ شخصیت ترلکوفسکی از همان شب آغاز می شود. شب ها ساعت 10 به رختخواب می رفت و خود را با خواندن کتاب مشغول می کرد. اما شب مهمانی و رفتار همسایه ها را هرگز از یاد نمی برد. پس از مدتی رفتار عجیب و غریب همسایه بدتر از قبل شده و ترلکوفسکی فکر می کند که آن ها برای او توطئه ریخته و در پی کشتن او هستند.
کتاب مستاجر در مورد مسخ شدن شخصیت اصلی داستان یا به نوعی مسخ شدن انسان مدرن است. ترلکوفسکی به تدریج با سکونت در آپارتمان جدید دچار فروپاشی روانی شده و هویت او دچار تغییر و تحول می شود. برای مثال در بخشی از داستان زباله های خود که تفیک نشده و نامرتب هستند را با زباله های همسایگان ترکیب می کند تا سرایدار متوجه این خصلت او نشود.
داستان کتاب مستاجر نقدی بی رحمانه به زندگی مدرن و تنهایی بشر در این عصر است و آپارتمان نماد خوبی برای آن می باشد. در کتاب به این موضوع اشاره می شود که انسان مدرن شناخت درستی از خود ندارد و در برخی مواقع به قصد تقلیدهای کورکورانه هویت خود را از دست می دهد.
شسخصیت اصلی این کتاب عاشق می شود، می ترسد و حتی خود را به شکل زن ها در می آورد. او عاقبتی نامعلوم دارد که با دست های خود آن را رقم زده است. در کتاب حتی به نظر می رسد که شاید آزار و اذیت همسایه ها نیز توهم بوده و کسی با او مشکلی نداشته است و به دست خود باعث به وجود آمدن تمام این نابسامانی ها و سردرگمی ها شده است.
این کتاب اثر ارزشمندی است که وضعیت اسفناک انسان مدرن را به ما یادآوری کرده و ما را وادار به تفکر می کند. تا شاید کمی زندی خود را تغییر داده و آن را بهبود بخشیم.
کتاب مستاجر در کشورهای زیادی مورد توجه قرار گرفته و به زبان های زیادی ترجمه شده است. کوروش سلیم زاده نیز آن را به فارسی ترجمه کرده و نشر چشمه این کتاب را به چاپ رسانده است.
رومن پولانسکی، کارگردان مشهور فرانسوی فیلمی با همین نام و با اقتباس از این کتاب ساخته و نقش اصلی آن را خود بر عهده گرفته است. تماشای این فیلم نیز پس از مطالعه کتاب خالی از لطف نیست.