هلالی جغتایی یکی از بهترین غزل سرایان ایران در دوره تیموری به شمار می رفت که غزل های بسیار شیوا و نغزی از خود بر جای گذاشتو همچنین مثنوی هایی همچون شاه و رویش، لیلی و مجنون و صفات العاشقین از شاهکارهای او به شمار می رود.
بَدرالدّین (نورالدین) هِلالی جغتایی اَستَرآبادی (مرگ ۹۰۸) یکی از شاعران پارسیگوی ایرانی در سدهٔ ۹ هجری خورشیدی بود.
برجستهترین اثر او مثنوی شاه و درویش (شاه و گدا) است که به زبان آلمانی نیز ترجمه شدهاست. اهمیت هلالی به خاطر غزلهای لطیف و پرمضمون و خوشآهنگ اوست که مجموع آن نزدیک به ۲٬۸۰۰ بیت است. قصیدههای هلالی کمارزش هستند که یکی از آنها را در ستایش عبیداللهخان ازبک سرودهاست که گویا از ترس بودهاست.
بدرالدین هلالی استرآبادی مشهور به «هلالی جغتایی» در اواخر سده نهم و در استرآباد گرگان چشم به جهان گشود و در همانجا رشد یافت. نسب وی به ترکان جغتایی میرسد که به گرگان مهاجرت کرده بودند، نامش را در بعضی مآخذ نورالدین نوشتهاند؛ اما بدرالدین صحیحتر است و گویا انتخاب تخلص «هلالی» هم از باب تناسب با نام شاعر بوده است. در دورۀ جوانی به سبب آوازه بلند ادبدوستی و شاعرنوازی وزیر تیموریان، «امیر علیشیر نوایی» به هرات رفت و خود را در سبک ملازمان امیر علیشیر نوایی قرار داد.
شهرت او در غزل است و مثنویهای شاه و درویش (شاه و گدا)، صفاتالعاشقین و لیلی و مجنون او نیز معروف است. امیر عبیدالله خان ازبک او را به جهت کینهٔ شخصی به تشیع متهم کرد و به قتل رسانید (این که او به راستی شیعه بوده یا نه را از روی اشعارش نمیتوان استخراج کرد چرا که وی در آثارش گاه از خلفای راشدین و گاه از ائمهٔ شیعه نام برده و چنان مینماید که به مقتضای زمان به این سو و آن سو متمایل میشده است). مشهور است که سیفالله نامی در قتل او ساعی بود و از این جهت سال مرگ وی را به ابجد با عبارت «سیفالله کشت» (معادل ۹۳۶ هجری قمری) ضبط کردهاند.
هلالی شاعری قوی دست و بسیار چیره در ظرایف و ویژگی های شعری است. عمده موفقیت او در هنر شاعری به سبب غزلیات پرسوز و گدازی است که در آن ها «من» شاعر به بارزترین وجه نمایان شده است. خصیصه مهمی که در شعر هلالی موجود است و او را از متقدمان و متأخرانش متمایز می کند، شور و درد خاصی است که در شعر او وجود دارد و زبان شعری او را نیز به سوی نوعی سادگی و بی تکلفی سوق داده است. همچنین تأثیر افکار و عقاید فلسفی در شعر هلالی اندک است؛ او شاعر عشق و دلدادگی به شمار می رود و بااینکه گاهی عشقش رنگی از عرفان و آسمان پیدا می کند، اما غالب اوقات عشق او انسانی است و رنگ زمینی دارد. هلالی چندان در بند صنایع شعری و به کارگیری آنها نیست؛ ازاین رو صنایع لفظی و حتی معنوی در شعر او چندان وجود ندارد. شعر او به سادگی میل دارد و ایهام و ابهام از آن گونه که در سبک عراقی و هندی وجود دارد در شعر او نقشی ندارد یا بسیار کم نقش دارد؛ غزلیاتی با ردیف های ابتکاری، بدیع و زیبا در دیوان هلالی بسیار است. بیشتر غزلهای هلالی حدود هفت بیت دارد. همچنین اغلب غزلیات او دارای ردیف فعلی است که این تطابق اجزا در بیتها با دستور زبان معیار و رایج، اشعار او را گیراتر و دلنشینتر کرده است. او در غزلیات خود از شاعران بزرگی همچون حافظ، امیر خسرو دهلوی و سعدی تأثیر پذیرفته است.
آثار
از جغتایی اشعاری در قالب غزل، قصیده، قطعات، رباعیات بر جای مانده است. البته شهرت او در غزل است. غزل های لطیف، پرمضمون و خوش آهنگ که مجموع آن نزدیک به ۲ هزار و ۸۰۰ بیت است. از دیگر برجسته ترین آثار او می توان به مثنوی شاه و درویش (شاه و گدا) اشاره کرد که به زبان آلمانی نیز ترجمه شده است. فضای کلی مثنوی شاه و درویش در مورد عشق بیریای درویشی به شاهزادهای است که هلالی آن را به نظم درآورده است. این مثنوی بیشتر سرشتی عرفانی و گرایش تند آموزشی دارد و گویای این باور است که مرزهای نابرابری اجتماعی را میتوان از میان برداشت.
همچنین صفاتالعاشقین و لیلی و مجنون او نیز معروف است. مثنوی صفات العاشقین بر وزن خسرو و شیرین نظامی در هزار و ۲۳۷ بیت است. این مثنوی درونمایۀ عرفانی و اخلاقی دارد و دارای بیست باب است که با تأثیر از مخزنالاسرار نظامی سروده شده است و هر باب آن یک ویژگی معین آدمی را بازمیگوید و اندیشههای چشمگیری را عرضه میدارد. ابواب صفات العاشقین عبارتند از: عشق، صدق، وفا، خلق خوش، سخاوت، شجاعت، همت، احسان، تواضع، ادب، اجتناب از نابایستهها، صبر، شکر، توکل قناعت، کمخواری، کمگویی، عزلت، توحید.
تالیف و آثار