پاموک در کشور خود نویسندهای بسیار نامدار است. آثار او پیش از دریافت جایزه نوبل ادبیات به ۴۶ زبان و پس از آن به ۵۶ زبان ترجمه شدهاست.
اورهان پاموک در خانواده ای پر فرزند و مرفه در محلهی نیشان تاشی استانبول متولد شد. او دروس متوسطه را در کاج امریکایی رابرت در استانبول گذراند. پس از پایان تحصیلات متوسطه به اصرار خانوادهی خود به ادامهی تحصیل در رشتهی معماری در دانشکدهی فنی استانبول مشغول شد، هرچند پس از مدتی این رشته را نیمهتمام رها کرد. او سپس در دانشگاه استانبول و در رشته روزنامه نگاری به تحصیل پرداخت و فارغ التحصیل شد. با این حال هیچگاه کار روزنامه نگاری نکرد.
پاموک اولین رمان خود یعنی جودت بیک و پسران را که حکایت خانوادهای متمول و پرتعداد است در سال ۱۹۸۲ نوشت که جوایز ملی ارهان کمال و کتاب سال را برایش به ارمغان آورد.
پاموک بعد از انتشار رمان قلعه سفید کرسی تدریس ادبیات داستانی را در دانشگاه کلمبیا پذیرفت و به همراه همسرش از ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۸ مقیم نیویورک شد. این رمان تقریباً به همه زبانهای اروپایی ترجمه شد. او در این رمان رفاقت یک دانشمند عثمانی را با بردهای رومی روایت کردهاست.
اوج شهرت پاموک زمانی بود که رمان نام من سرخ را در سال ۱۹۹۸ منتشر کرد و انبوهی از جوایز ادبی در کشورهای مختلف را برایش به ارمغان آورد. سال ۲۰۰۲ رمان برف را منتشر کرد که خودش آن را نخستین و آخرین رمان سیاسی در کارنامه کاریاش خواند. ضمیمهی روزنامهی نیویورک تایمز سال ۲۰۰۴ این رمان را یکی از ۱۰ رمان برتر جهان معرفی کرد. پاموک سال ۲۰۰۳ کتابی با عنواناستانبول منتشر کرد که در واقع اتو بیوگرافی نویسندهاست. بسیاری این کتاب را یکی از بهترین اتوبیوگرافیهای نویسندگان ادبی میدانند.
بعد از دریافت جایزه نوبل ادبیات رمانی با عنوان موزه معصومیت نوشت که به موضوع عشقهای ممنوعه در کشورهای اسلامی و خصوصاً کشورهای خاورمیانه میپردازد. اما ماجراهای این رمان نیز مانند اغلب رمانهای پاموک در شهر استانبول میگذرد.
شاید هیچ نویسندهی دیگری به اندازهی اورهان پاموک در نثر خود لطافت و سادگی نداشته باشد. اورهان پاموک این توانایی را دارد که با نثر ساده اما پرقدرت شخصیتهایش را شرح دهد. او قصهگوی خوبی است و در کتابهایش داستان را به شکلی روایت میکند که علاوه بر اینکه داستان به شدت ملموس و آشناست، در لحظه بسیار نامتعارف و متفاوت است. سایت معتبر گودریدز در طی مقالهای نثر اورهان پاموک را مشابه به نثر گابریل گارسیا مارکز دانسته است.
قلعه سفید
چهره پنهان
رنگهای دیگر
برف
چمدان پدرم
چشماندازها
با و بیتکلف
داستان افتادن من از داستانم
چیز غریبی در سرم
زنی با موی قرمز