سعدی از محبوب ترین و معروف ترین شاعران و نویسندگان ایرانی که در سده ای از تاریخ ادبیات ایران ظهور کرد که تأثیر زیادی بر سبک نویسندگان و شاعران بعد از خود گذاشت. برای شناخت سعدی و شخصیت او بهترین راه شناخت آثار او به ویژه بوستان و گلستان است. البته تمام وقایع زندگی اش را که حتی خود نیز در آثارش به ان اشاره کرده است نمی توان باور کرد، زیرا بعضی از آن ها با واقعیت های زمانی و آیین های اقوام تناقض دارند، علاوه بر این از معاصران سعدی نیز اطلاعات بسیار کمی درباره ی وی به دست آمده است.
به هر حال برای درک بهتر آثار سعدی تا حدامکان زندگی و را از طریق آثار خودش دنبال می¬کنیم.
«نام او مصلح، لقبش شرف الدین و عنوان شعری اش، «سعدی» است که بنابر مشهور باید از نام سعد بن ابی بکر، اتابک سلغری زمان خود گرفته باشد.»
او در حوالی سال 606 هجری قبل از حملهی مغول در خانوادهای که پدران او به تعبیر خودش «همه عالمان دین بودند» در شهر نشاط انگیز شیراز دیده به جهان گشود. این کودک بی قرار که از پدر، یتیم مانده
«مرا باشد از درد طفلان خبر که در طفلی از سر برفتم پدر»
و خاطره و محبتهای از دست رفته وی شیراز را با همهی جلوه و جمالش برای او ناگوار کرده بود و دامن تربیت نیای مادری اش هم نتوانسته بود خلأ ناشی از فقدان پدر را پر کند و دیگر با ایام جوانی و جمال جویی فاصلهی چندانی نداشت، به سفری دراز و پرخاطره و لبریز از تجربه و دانش اندوزی رهنمون شد.
او که آموزشهای مقدماتی را در زادگاه خود آموخته بود در حدود سال 620 هجری که دو سه سالی از یورش مغولان به سرزمینهای شرقی ایران میگذشت برای اتمام تحصیلات، راه بغداد را در پیش گرفت. در آنجا بود که تحت تأثیر صوفی نامدار شیخ شهاب الدین سهروردی(622 ق) قرار گرفت.
سعدی چندی را در بغداد گذراند اما ناگهان انگیزهی دانش اندوزی در او به سوی جهان گردی بدل شد و از بغداد راه دیگر بلاد عربی را در پیش گرفت.
سی و پنج سال روزگار سعدی در سرزمینهای عربی نگذشت. بلکه اگر دعوی او در حکایتهای گلستان و بوستان درست باشد، باید گفت به روم و شرق عالم اسلام نیز رفته است:
شنیدم که مردی است پاکیزه بوم
شناسا و رهرو در اقصای روم
من و چند سالوک صحرا نورد
برفتیم قاصد به دیدار مرد
هانری ماسه محقق فرانسوی این موضوع را تأیید میکند که : «در اقصای روم سعدی از بندر اسکندرون در غرب طرسوس عزیمت کرد تا به دریای سیاه برسد»
اگر همهی این سفرها هم واقعی نباشد و برخی از آنها را تنها بر خیال شاعرانه حمل کنیم، باری در این نکته جای سخن نیست که سعدی سفر بسیار کرده است. او در آغاز جوانی از شیراز بیرون آمده بود تا مگر جایی قرار و آرام یابد اما هیچ جا قرار نیافت، بعد از سی و پنج سال خانه به دوشی بار دیگر هوای شیراز به دلش راه یافت؛ درحالی که از میانه عمر هم گذشته بود و نزدیک به پنجاه سال داشت.
در آن ایام که سعدی از سفر دراز خود به شیراز باز میگشت اتابک، پسر سعد زنگی بر این شهر حکومت داشت. اتابکان با سیاست و چارهاندیشی توانسته بودند سرزمین را از آتش هجوم ویرانگر تاتار در امان نگه دارند و از آن برای شاعران و صاحب قلمان یک جزیرهی ثبات بسازند.
سالهای آخر حیات بار آور سعدی در شیراز گذشت و سرانجام در سال 690 هجری چراغ عمرش خاموش گشت و جسم خاکی او که با عشق به آدمی و آدمیت سرشته شده بود، در محلی که امروزه به نام سعدیّه زیارتگاه صاحب دلان است، آرام یافت درحالی که نامش زندگانی جاوید را تازه آغاز کرده بود.