رمان دفترچه ممنوع اثر آلبا دسس پدس نویسنده مشهور ایتالیایی-کوبایی است که برای اولین بار در سال 1952 به چاپ رسید. داستان در مورد زنی است که خاطرات روزمره خود را در یک دفترچه یادداشت می کند.
دفترچه ممنوع در مورد زنی به نام والریا است که با شوهرش میشل و دو فرزندش میرلا و ریکاردو زندگی می کند. او خاطرات روزمره خود را در دفترچه ای یادداشت کرده و همیشه نگران است که روزی یکی از اعضای خوانده از وجود این دفترچه مطلع شوند. از این رو دفترچه را در اتاق خود پنهان کرد و تمام رازهای مگوی خود را در آن یادداشت می کند.
اما علت ترس والریا از برملا شدن راز این دفترچه چیست؟ او در برهه ای از زندگی جنگ جهانی دوم را تجربه کرده و اکنون برای گذراندن زندگی به سرکار می رود و در کنار آن به امور خانه و فرزندان نیز رسیدگی می کند. او در یک خانواده کاملا سنتی بزرگ شده و با انتظاراتی که از فرزندان خود دارد گاهی با آن ها دچار تضاد فکری شده و راه آن ها از هم جدا می شود. از این رو تصمیم می گرد دفترچه ای تهیه کرده و هرچه می خواهد در آن بنویسید. دفترچه ای ممنوع که هیچکس از اسرار او خبردار نشود.
والریا یک زن سختی کشیده است که تمام زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. او همه جا درباره خانواده و عشق به اعضای خانواده صحبت می کند اما گاهی اوقات حس می کند خودش را هم گول می زند. والریا به مرور به زنی معمولی برای میشل تبدیل می شود و دیگر او را با اسم صدا نمی زد و مانند بچه ها به او ماما می گوید. والریا گاهی فکر می کند که هر روز از همسر خود دورتر می شود و فرزندانش دیگر قدر او را نمی دانند.
والریا در ابتدا دفترچه را به این منظور خریداری می کند تا خوشی ها و خاطرات خوب خود را در آن به ثبت برساند. اما این دفترچه کم کم به دفترچه ای برای نوشتن افکار منفی و تنش های ناشی از زندگی تبدیل می شود.
کتاب دفترچه ممنوع مانند سایر آثار آلبا دسس پدس به سال های جنگ جهانی و پس از آن پرداخته است و در مورد کشمکش زنان و نحوه برخورد آن ها با چالش های عاطفی ایجاد شده است.
والریا، شخصیت اصلی این کتاب در شهر رم زندگی می کند اما داستان او برای بسیاری از مادرها به ویژه مادران ایرانی بسیار آشنا است. مادرانی که از ابراز عشق به همسران خود واهمه دارند و پس از به دنیا آمدن فرزندان محتاطانه تر عمل کرده و خود را از لذت های ساده زندگی محروم می کنند.
والریا خود را رابطی بین دنیای دختر و مادرش می داند و معتقد است این دو دنیای متفاوت را به یکدیگر می رساند. او دوست دارد هنوز جوانی را حس کند و چیزی دردناک تر از این نیست که ببینی جوانی تو تمام شده و باید به نوع دیگری از زندگی عادت کنی.
در کتاب دفترچه ممنوع اعضای خانواده دچار حوادثی می شوند که والریا نیز ناخواسته درگیر آن ها می شود. او تمام تلاش خود را برای حل مشکلات به کار می گیرد اما در نهایت ناتوان می ماند.
والریا در زمان های دلگیری و ناراحتی به سراغ دفترچه می رود اما در عین حال که آن را دوست دارد از آن می ترسد. زیرا معتقد است وقتی حادثه به شکل کلمه درآید زشتی آن بیشتر می شود.
در این کتاب خانواده قدرتی عظیم و شکست ناپذیر توصیف شده است که ارزش زیادی دارد. اما برخی مواقع تحمل سختی ها کار آسانی نیست و مادر داستان با به دوش کشیدن این سختی ها از خود واقعی اش فاصله می گیرد.
تمام اعضای خانواده سعی دارند غیر از آن چیزی که هستند را نشان دهند و والریا این را می داند. او نیز سعی می کند نقش یک مادر فداکار را به خوبی بازی کند.
بهمن فرزانه مترجم پرآوازه ایرانی بسیاری از کتاب های این نویسنده را به فارسی ترجمه کرده و ترجمه کتاب دفترچه ممنوع نیز یکی از کارهای ارزشمند این مترجم است که به همت انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است.