خلاصه کتاب در غرب خبری نیست

داستان کتاب در غرب خبری نیست توسط سرباز 19 ساله ای به نام پل روایت می شود. او به همراه دوستان هم و سال خود و تحت تاثیر تبلیغات به جبهه جنگ می رود تا دنیا و زندگی خود را نابود کند. آن ها با حس وطن پرستی وارد این جنگ شدند. اما پس از مدتی جنگ دیگر برای آن ها چیزی توخالی و پوچ بوده و شکوه خود را از دست می دهد. داستان در مورد جنگ جهانی اول و زندگی این دوستان جوان و سایر مردم است. نویسنده در این کتاب شرح می دهد که جنگ جهانی اول چطور باعث نابودی نسل در آن زمان شده است. رمارک که خود در جنگ جهانی اول حضور داشته است، جنگ را از نزدیک لمس کرده و به خوبی در کتاب خود علیه آن نوشته است. اگرچه او تنها شش ماه در جبهه جنگ حضور داشت، اما پس از آن دیگر نتوانست به زندگی عادی بازگردد و همواره دچار ترس، اضطراب و افسردگی بود.

درباره کتاب در غرب خبری نیست

هدف رمارک از نوشتن کتاب در غرب خبری نیست مذمت جنگ و از دست رفتن زندگی هزاران انسان بر سر هیچ و پوچ است. از این رو بخشی از تجربیات خود از جنگ را به رشته تحریر درآورد.

کتاب در غرب خبری نیست در دوره آلمان نازی به عنوان یک کتاب ممنوعه معرفی شده و به دلیل خیانت آن به سربازان آلمانی محکوم به سوزاندن شد. دانشجویان نازی این کتاب را در سال 1933 در میدان برلین سوزاندند.

این کتاب که بخشی از تجربیات نویسنده در مورد جنگ است، به سرعت در جهان مشهور شد و به زبان های مختلف ترجمه گردید. کتاب در غرب خبری نیست برای اولین بار در سال 1309 به فارسی برگردانده شد.

فیلمی با همین نام در سل 1930 ساخته شد و توانست در آن سال جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آن خود کند.