زندگینامه هاروکی موراکامی

هاروکی موراکامی تنها فرزند خانواده است. پدر و مادر او هر دو ادبیات ژاپنی تدریس می کردند. هاروکی از ابتدا به درس و مدرسه علاقه زیادی داشت. در سال 1968 وارد دانشگاه هنرهای نمایشی شد و در سال 1971 اگرچه هنوز درس خود را تمام نکرده بود و شغلی نداشت با همسر خود ازدواج کرد. او و همسرش تصمیم گرفتند هیچ گاه بچه دار نشوند.

او از کار کردن برای اداره ها نفرت داشت. از این رو سعی کرد شغل مورد علاقه خود را راه اندازی کند. او و همسرش با قرض کردن پول از دوست و فامیل خود توانستند در سال 1974 یک کافی شاپ کوچک راه اندازی کنند تا مردم بتوانند در آنجا به موسیقی گوش داده و اوقات فراغت خود را سپری کنند. هاروکی و همسرش برای بازگرداندن پول مردم و پول بانک مجبور بودند چندین سال به سختی کار کرده و زندگی سختی را سپری کنند.

شروع حرفه نویسندگی

هاروکی موراکامی در یکی از روزهای سال 1978 به دیدن یک مسابقه بیسبال رفت. همان روز ناگهان فکری به ذهن او خطور کرد و سرنوشت او را برای همیشه تغییر داد. نوشتن رمان! او از همان روز تصمیم گرفت ایده خود را عملی کند. شب ها که به خانه می رفت، ساعات خالی خود را صرف نوشتن می کرد. پس از شش ماه موفق شد اولین کتاب خود به نام به آواز باد گوش بسپار را به اتمام برساند. این کتاب پس از انتشار موفق به کسب جایزه گونزو شد.

سبک کارهای هاروکی موراکامی رئال و رئالیسم جادویی است. کتاب های او از فروش بالایی برخوردار هستند و خواننده را مجذوب خود می کنند. اما برخی از خوانندگان نیز بر این عقیده هستند که کتاب های موراکامی از جذابیت کافی برخورار نیستند و خواننده را درگیر خود نمی کنند و فقط خواننده هنگام خواندن کتاب با یک هیجان زودگذر مواجه خواهد شد. این افراد کتاب های موراکامی را به شبکه های اجتماعی تشبیه کرده اند. اما چیزی که از نظرات هر دو گروه مشخص است این است که کتاب های هاروکی موراکامی حتی برای چندین ساعت هم که شده توجه ها را به خود جلب می کند و مخاطب را مجبور به دنبال کردن داستان می کند.

از کتاب های مشهور هاروکی موراکامی می توان به کافکا در ساحل، کجا ممکن است پیدایش کنم و جنگل نروژی اشاره کرد.