ادبیات غنایی شعر یا نثری است که شاعر با استفاده از آن عواطف و احساسات خود را بیان می کند و به مسائلی مانند عشق، رنج، دوستی و هر آنچه با روح انسان در ارتباط است می پردازد.
در ادبیات غنایی، عناصر عاطفه و احساس بر سایر عناصر غالب هستند و هرچه شاعر یا نویسنده عواطف و احساسات ناب تری داشته باشد سخن او دلنشین تر خواهد شد. این ادبیات در مقایسه با سایر انواع ادبی قدیمی تر و ناب تر است.
ادبیات غنایی شاخص های خاصی دارد که آن را از انواع دیگر جدا می کند. وجود بعضی از آن ها الزامی است و فقدان آن ها باعث می شود که متن یا شعر از غنایی بودن خارج شود، و برخی از این شاخص ها فرعی هستند. از شاخص های اصلی می توان به احساسی بودن، عارفانه و عاشقانه بودن، درون گرایی، دید منفی به جهان و ایجاد فضای غم آلود اشاره کرد.
در این نوع ادبیات هر آنچه که از روح سرازیر می شود همانطور بیان می شود و هدف تعلیمی ندارد. در اکثر آثار ادبیات غنایی عواطف و حالات روحی شاعر نقش پر رنگی دارد و اصل موضوع را طوری بیان می کند که خودش می خواهد. غم و اندوه بر شادی غلبه دارد و دید شاعر یا نویسنده به جهان منفی است و مهم ترین قالب آن غزل است.
از آنجا که شاعر محور اصلی در ادبیات غنایی است، به غیر از مضامین عاشقانه، موضوعاتی همچون حسب حال سرایی، اشعار دینی، مرثیه، مدح، شکایت، حبسیات و سایر موضوعات نیز در ادبیات غنایی وجود دارد و بعد اجتماعی نیز اهمیت ویژه ای در این نوع ابی دارد. از همین جهت ادبیات غنایی دارای افق معنایی بسیار وسیعی است.
لیلی و مجنون، مثنوی معنوی و حبسیه مسعود سعد سلمان از جمله آثار برجسته در ادبیات غنایی ایران هستند.