چاپ کتاب

والدین او زمانی که آنا 14 سال داشت از یکدیگر جدا شدند و هر یک با دنبال زندگی خود رفتند و بچه ها را به اقوام سپردند. آنا مجبور به زندگی به یکی از خاله های خود که سیزده بچه داشت شد. او از همان دوران برای تامین مخارج خود مشغول به کار شد و شغل های مختلفی از جمله کارگری، فروشندگی و گل فروشی را امتحان کرد. او در مورد این شغل ها گفت که هیچ وقت از انجام آن ها ناراحت و پشیمان نیست و زندگی کردن را یاد گرفته است.

گاوالدا موفق به اخذ بورسیه دانشگاه سوربن شد و به آنجا رفت تا در رشته ادبیات فرانسه تحصیل کند. بعد از فارغ التحصیلی به صورت پاره وقت تدریس می کرد و در سال 1999 اولین مجموعه داستانی خود با نام دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد را چاپ کرد و با استقبال خوبی از طرف مردم و منتقدان مواجه شد. این کتاب تا کنون به بیش از 20 زبان زنده دنیا ترجمه و سه فیلم بر اساس آن ساخته شده است.

آنا گاوالدا در جوانی ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد، اما این ازدواج پایدار نماند و همسرش او را ترک کرد. گاوالدا سپس رمان من او را دوست داشتم که بر اساس ازدواج و طلاق او بود را در سال 2002 منتشر کرد. این کتاب یکی از آثار شاخص ادبیات فرانسه به شمار می رود و به بیش از سی زبان ترجمه شده است.

قلم گاوالدا بسیار زیبا و جذاب است. شخصیت ها را به خوبی توصیف می کند، با اینکه رمان هایش اغلب حجم کمی دارند اما اومی تواند اصل مطلب را در زمان کوتاه منتقل کند و تا ماه ها روی خواننده تاثیر بگذارد. مضامین داستان های او بسیار ملموس و قابل درک هستند و خواننده می تواند در هر کجای دنیا با آن ها همراه شود.