«تو را کمی دیدن» داستان زندگی دختر تاجرزاده ای به نام پریماه را از زبان خود دختر بازگو میکند.
همۀ ما احساسات مختلفی را تجربه میکنیم: درد، رنج، غم، محنت، شادی و... اما عشق دردی است مشترک میان همۀ انسانها.
دردی که آمیخته با مرهم است و زیباترین تناقضی است که برای بشر تا به امروز رخ داده.
سرنوشت فرزندان آدم به زیبایی همان کسی است که قلم سرنوشت در دست اوست. زیبا نوشته میشود چرا که نگارندۀ آن مظهر زیبایی است