رغبة الطیر

رغبة الطیر

رغبة الطیر اثر محمد محمدی‌زاده در قطع رقعی در211 صفحه توسط نشر زرین اندیشمند منتشر شد و روانه بازار نشر شد. برای تهیه این کتاب میتوانید از طریق اینستاگرام و دیجی‌کالا و گالری کتاب اقدام نمایید.

نویسنده

محمد محمدی زاده نویسنده کتاب رغبة الطیر در سال 1385در خرم آباد لرستان در خانواده ای هنرمند بدنیا آمد. پدر وی از کارگردانان مطرح سینما، که جوایز بین المللی زیادی بدست آورد .

 محمد با نام مستعار آریا در جشنواره های متعدد داستان نویسی شرکت داشته و چندین جایزه نیز بدست آورده است.  کتاب قبلی وی، مجموعه داستانی به نام حسابرسی گِرگوار سامسا است.

محمدی زاده، علاوه بر فعالیت پیاپی و سخت کوشانه در حوزه ادبیات داستانی و نقد و بررسی کتاب های مختلف دنیا، در زمینه سینما نیز فعالیت دارد.

او تا کنون در یک فیلم سینمایی و دو فیلم کوتاه بازیگری کرده و خودش نیز سه فیلم کوتاه را نویسندگی و کارگردانی کرده است. از آثار دیگر او میتوان به نویسندگی دو فیلمنامه سینمایی و یک طرح سریال تلویزیونی هم اشاره کرد.

او در حال حاضر مشغول نوشتن اثری فلسفی و آخرالزمانی‌ است.

بخشی از کتاب

آفتابی ملایم، می‌کوشید که حیاط وسیع خانه را مشعشع و پر از شور و نشاط کند. نور خورشید پس از سُر خوردن از روی دیوار ترک برداشته و گسترده شدن میان حیاط، از توری‌ کمد عبور کرده و خود را روی مرغان خواب آلود که لایه ای از تاریکی غم اندود نگاهشان را پوشانده بود، می‌انداخت.

چهار مرغ درون لانه‌ شان خوابیده بودند و تخم هایشان را از ترس ارباب خونخوار که بسیاری از همنوعان آنها را با میل و اشتهایی هیولاوارانه‌ بلعیده ‌‌بود، زیر پر و بال‌ خود پنهان کرده بودند. هر یک از این مرغان در دل خود آرزو داشتند که هرگز بیدار نشوند و در آرامش مصنوعی رویا هایشان بمانند.

هر مرغ، ناخود آگاه و هر چند ثانیه یک بار طبق عادت بال و پرش را تکان تکانی‌‌ می داد و نوکش‌ را لای پرهای انبوهش‌ فرو می برد.

مرغ دیوانه بر خلاف دیگر موجودات ساکن حیاط بیدار مانده بود و دور و برش را با استرس فراوان می پایید. هر چند لحظه از جایش بر می خاست و گاهی روی پای چپ و گاهی روی پای راست لق لق کنان، تخم ‌هایش‌ را زیر و رو میکرد و تا وقتی که از راحتی کامل آنها مطلع  نمی‌شد، رویشان  با نرمی  و آرامی کامل  نمی‌نشست. گوشه سمت چپ انتهای لانه او، فرو رفتگی وجود داشت که به مرور زمان از تکه چوب ها و آشغال های کوچک، پر شده بود. چوب ستون مانندی که دقیقا جلوی این فرو رفتگی قرار داشت، باعث می شد این گوشه از لانه اش کاملاً تاریک و به اصطلاح ‌‌پرت به نظر برسد. هر کسی چه انسان و چه حیوان میتوانست تفاوت مرغ دیوانه را با دیگر هم نوعانش به خوبی بفهمد. ‌