«سرخ و سیاه» (به فرانسوی: "Le Rouge et le Noir") یکی از مشهورترین آثار نویسندهٔ فرانسوی، استندال (Stendhal) است. این رمان در سال ۱۸۳۰ منتشر شد و به عنوان یکی از بزرگترین اثار ادبی دوران رمانتیسم فرانسه شناخته میشود. داستان اصلی این رمان دربارهٔ یک جوان جوان به نام ژولین سورل (Julien Sorel) است که تلاش میکند از محیط فقیر خانوادهاش فرار کند و در جامعهٔ اشرافی فرانسه جایگاهی بالا برای خود بسازد. در ادامه، خلاصهای از داستان «سرخ و سیاه» ارائه شده است:
داستان «سرخ و سیاه» در دههٔ ۱۸۳۰ در فرانسه اتفاق میافتد. ژولین سورل، یک جوان فقیر و متواضع اهل روستا، آرزو دارد که از وضعیت اجتماعی خود بیرون بیافتد و به مردم بالاتر از خودش برسد. او تصمیم میگیرد به عنوان کشیش به کلیسا پیوسته و به تحصیل در کلیسا بپردازد. اما با پیشرفت در مسیر کشیشی، او علاقه به رسیدن به قدرت و ثروت دارد و از این راه به تدریج به جامعهٔ اشرافی فرانسه نزدیک میشود.
در این مسیر، ژولین با دو زن جذاب به نامهای مادموازل رنیال (Mademoiselle de La Mole) و مادموازل دو رنی (Mademoiselle Mathilde de La Mole) آشنا میشود و در میانهٔ رقابت و عشق به آن دو علاقهمند میشود. او در کنار تلاش برای رسیدن به قدرت و توانمندی در جامعه، عواطف شخصیاش نیز به چالش کشیده میشود.
در پیشرفت داستان، تصمیمها و اقدامات ژولین، او را به مسیری پر از خیانت، تلاش برای اجتناب از کشیش شدن و عشق ممنوعه میکشاند. تنشهای اجتماعی و عواطفی او به شکل «سرخ و سیاه» (Red and Black) در داستان با یکدیگر در تضاد قرار میگیرند.
نویسنده در این رمان به شکلی عمیق به مسائل اجتماعی، کلاسهای اجتماعی، خیانت، عشق، و آرزوهای انسانی پرداخته و از طریق شخصیت ژولین، تناقضات و انسجامهای فردی در دنیای پرپیچ و خم جامعه را نشان میدهد.
در کل، «سرخ و سیاه» یک اثر ادبی کلاسیک است که به تجسم و تحلیل مشکلات انسانی و اجتماعی پرداخته و به عنوان یکی از مهمترین آثار ادبی قرن نوزدهم و ادبیات فرانسه شناخته میشود.