چنین گفت زرتشت از مهمترین آثار فیلسوف و نویسنده مشهور آلمانی، فردریش نیچه است که دو سال برای نگارش آن زمان صرف کرده و آن را در سال 1885 منتشر کرد.
چنین گفت زرتشت کتابی فلسفی و عرفانی در مورد زرتشت، پیامبر ایران باستان است. البته داستان یک برداشت آزاد از زرتشت است و برخی عقیده دارند که زرتشت خود نیچه است که در کنج عزلت نشسته و راه های رسیدن به سعادت را دنبال می کند. همچنین نمادهای استفاده شده در کتاب را نمادهای قرن نوزدهم می دانند که نیچه نسبت به آن ها انتقاد دارد و می خواهد مردم را آگاه کند. از مهمترین نمادهایی که در این کتاب نقد و نفی شده اند می توان به ابتذال اندیشه، نفس انسان، ریاضت و دولت پرستی اشاره کرد. در این کتاب به خروج زرتشت از خلوتگاهش می پردازد. او از خلوتگاه خود در کوه خارج شد تا به مردم جهان اطلاع دهد که خداوند مرده است و جانشین او یک ابر انسان خواهد بود. مردم به سخنان او اهمیت نمی دهند و او را مورد تمسخر قرار می دهند، زیرا درکی از سخنان او ندارند. پس او به دنبال پیدا کردن حواریونی برای خود می گرد تا سخنان خود را خطاب به آن ها بیان کند.
چنین گفت زرتشت مناسب خوانندگانی است که به فلسفه علاقه مند هستند. این کتاب کمی سنگین است و باید هر خط آن با دقت خوانده شود تا معنی دقیق آن درک شود. زیرا نیچه در کتاب های خود از منطق رسمی سنتی در نوشته های خود استفاده نمی کند. نیچه در این کتاب تاکید می کند که نباید معنی وجود را در خدا هراسی جستجو کرد، بلکه باید آن را در نیروی زندگی که نیرویی آزاد و پر از هرج و مرج است پیدا کرد.
کتاب چنین گفت زرتشت توسط مترجمان زیادی ترجمه شده و در انتشارات زیادی به چاپ رسیده است، که شناخته شده ترین آن ترجمه داریوش آشوری می باشد.