زندگینامه آنتوان چخوف

آنتوان چخوف در یک خانواده متمول در تاگانروک روسیه به دنیا آمد. پدر بزرگ او مالک استان وارنشسکایا بود و پدر یک مغازه خواربار فروشی داشت. پدر آنتوان یک مرد خشن و مذهبی بود و فرزندان خود را تنبیه بدنی می کرد. او پنج پسر داشت که آن ها را مجبور می کرد یکشنبه ها به کلیسا بروند و در آوازهای گروهی شرکت کنند و اگر مخالفت می کردند آن ها را کتک می زد.

آنتوان چخوف در سال 1867 تحصیلات خود را در یک مدرسه دینی یونانی شروع کرد اما پس از گذشت دو سال برای ادامه تحصیل خو به مدرسه ای عادی مراجعه کرد.

پدر او ورشکسته شد و در سال 1876 برای فرار از دست طلبکاران خود به همراه خوانده به مسکو رفت. اما آنتوان در هر خود ماند تا تحصیلات خود را به اتمام برساند. او که در همان سال ها به تئاتر می رفت، اولین نمایشنامه خود با نام بی پدری را نوشت. او در همین سال ها دست به انتشار مجله ای به نام الکن زد. این مجله غیر رسمی و دست نویس بود که توسط برادرانش به مسکو نیز برده می شد.

فعالیت های آنتوان چخوف

آنتوان چخوف پس از اتمام تحصیلات دبیرستان خود در سال 1880 به دانشگاه مسکو رفت و به تحصیل در رشته پزشکی مشغول شد. او در سال های 1880 تا 1884 علاوه بر تحصیل در رشته پزشکی با استفاده از نام های مستعار در مجلات فکاهی داستان چاپ می کرد و با درآمد حاصل از آن زندگی خانواده خود را تامین می کرد. او پس از فارغ التحصیلی در سال 1884 به طبابت مشغول شد و اولین مجموعه داستانی خود به نام قصه های ملپامن را نیز در همین سال به بازار عرضه کرد. چخوف در همین سال هنگامی که تنها 24 سال داشت متوجه شد که به بیماری سل مبتلا است.

چخوف پس از پایان تحصیلات حرفه ای خود در پزشکی، داستان نویسی و نمایشنامه نویسی را به صورت جدی پیگیری کرد. در سال 1886 با سردبیر روزنامه عصر جدید آشنا شد و داستان های خود را در این روزنامه به چاپ رساند. یک سال بعد در سال 1887 بیماری او شدید شد و کوه های مقدس در تاگانروک رفت و در آنجا مجموعه در گرگ و میش را منتشر کرد.

آنتوان چخوف به واسطه داستان های کوتاه و نمایشنامه های خود جوایز بسیاری به دست آورده است. چخوف را به عنوان مهمترین داستان کوتاه نویس می شناسند. از مهمترین آثار او می توان به نمایشنامه های  ایوانف، دایی وانیا، باغ آلبالو، سه خواهر و داستان های کوتاه بوقلمون صفت و از دفترچه خاطرات یک دوشیزه اشاره کرد.